آخرین مطالب
امکانات وب
برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 39
به دنبال جايي بودم براي نوشتن...دفتر خاطراتم پر شده بود و قلمم از نفس افتاده بود،
باشد تا با اينجا بودن،قلمم نفسي تازه کند براي دوباره گريستن در دفتري_که شايد قسمتش شود
برگي سبزتر از زندگيم را در آن ثبت کنم... سرنوشت شمع.......
برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 69
به دنبال جايي بودم براي نوشتن...دفتر خاطراتم پر شده بود و قلمم از نفس افتاده بود،
باشد تا با اينجا بودن،قلمم نفسي تازه کند براي دوباره گريستن در دفتري_که شايد قسمتش شود
برگي سبزتر از زندگيم را در آن ثبت کنم... سرنوشت شمع.......
برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 75
خدایا دستمان را بگیر ...
و سرنوشتمان را به بهترین شکل رقم بزن...
و تویی قادر ترین معبود
و آگاه از نیت ها و دعاها و حرف های ناگفته ...
سبحانک یا لا اله الا انت ... الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
سرنوشت شمع.......برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 80
و باز دفتر زندگی ورق خورد
و باز روزگار چرخید
و باز زندگی روی دیگری نشان داد
و خداوند پسری به من هدیه داد
و من هنوز سبز سبزم....
برگ سبز. با قلبی سرشار از شور و عشق و دوست داشتن
همیشه سبز خواهم ماند
خدایا تو هم همیشه با من بمان....
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
سرنوشت شمع.......برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 118
به دنبال جايي بودم براي نوشتن...دفتر خاطراتم پر شده بود و قلمم از نفس افتاده بود،
باشد تا با اينجا بودن،قلمم نفسي تازه کند براي دوباره گريستن در دفتري_که شايد قسمتش شود
برگي سبزتر از زندگيم را در آن ثبت کنم... سرنوشت شمع.......
برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 94
به دنبال جايي بودم براي نوشتن...دفتر خاطراتم پر شده بود و قلمم از نفس افتاده بود،
باشد تا با اينجا بودن،قلمم نفسي تازه کند براي دوباره گريستن در دفتري_که شايد قسمتش شود
برگي سبزتر از زندگيم را در آن ثبت کنم... سرنوشت شمع.......
برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 95
من زنده بودم اما، انگار مرده بودم
از بس که روزها را تا شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها، تنها به جرم این که
او سرسپرده می‌خواست، من دل سپرده بودم
یک عمر میشد آری در ذره‌ای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب میشد
گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب میشد وقتی غروب میشد
کاش آن غروب‌ها را از یاد برده بودم
برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 90
ای اباذر
اضطراب انسان با ایمان از گناه خود
بیشتر از اضطراب گنجشکی است
که در دام افتاده
و برای رهایی از قفس تقلا میکند
و بر خود می لرزد
(پیامبر اکرم)
سرنوشت شمع.......برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 97
درگیر جنگ تن به تنم با تنی که نیست...
دارم شکست میخورم از دشمنی که نیست...!!!!
پ.ن:این روز ها رو یادم میره؟یا یادم می مونه؟
پ.ن2: چقدر انسانیت داریم؟
پ.ن3:کاش میشد آینده رو دید!!!
سرنوشت شمع.......برچسب : نویسنده : bargesaabz بازدید : 100